دل اغیار بر من از غم جانانه از فضولی بغدادی غزل 182

فضولی بغدادی

آثار فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

دل اغیار بر من از غم جانانه می‌سوزد

1 دل اغیار بر من از غم جانانه می‌سوزد ز جور آشنا بر من دل بیگانه می‌سوزد

2 اگر سوزد دل پروانه خواهد بر زبان آرد زبان شمع را سوز دل پروانه می‌سوزد

3 نزد ای شمع در فانوس آتش سوز بسیارت نه چون من که کمتر آتش من خانه می‌سوزد

4 ز برق آه دل غافل مباش از سینه‌ام ای جان برون کش رخت خود امشب که این ویرانه می‌سوزد

5 سرشکم قطره قطره ز آتش دل محو می گردد دریغ از خرمن عمرم که دانه دانه می سوزد

6 شبی افسانه شوق تو می‌گفتند در مجلس مرا چون شمع هر شب شوق آن افسانه می‌سوزد

7 فضولی نیست غمخواری دل ویرانه را شب‌ها به جز داغی که هردم بر دل دیوانه می‌سوزد

عکس نوشته
کامنت
comment