- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل اغیار بر من از غم جانانه میسوزد ز جور آشنا بر من دل بیگانه میسوزد
2 اگر سوزد دل پروانه خواهد بر زبان آرد زبان شمع را سوز دل پروانه میسوزد
3 نزد ای شمع در فانوس آتش سوز بسیارت نه چون من که کمتر آتش من خانه میسوزد
4 ز برق آه دل غافل مباش از سینهام ای جان برون کش رخت خود امشب که این ویرانه میسوزد
5 سرشکم قطره قطره ز آتش دل محو می گردد دریغ از خرمن عمرم که دانه دانه می سوزد
6 شبی افسانه شوق تو میگفتند در مجلس مرا چون شمع هر شب شوق آن افسانه میسوزد
7 فضولی نیست غمخواری دل ویرانه را شبها به جز داغی که هردم بر دل دیوانه میسوزد