شمع بزم بهجتم مهر مه روی از فضولی بغدادی غزل 211

فضولی بغدادی

آثار فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

شمع بزم بهجتم مهر مه روی تو بس

1 شمع بزم بهجتم مهر مه روی تو بس مطلع خورشید اقبالم سر کوی تو بس

2 همچو نافه در سرم سودای مشک خشک نیست نافه عطر دماغم عقد گیسوی تو بس

3 بهر طاعت هر کسی را هست رو در قبله قبله من گوشه محراب ابروی تو بس

4 از رقیبان هست مستغنی حریم درگهت مانع وصل تو بیم تندی خوی تو بس

5 آرزوی بهره دیگر ندارم از حیات حاصل عمرم هوای قد دلجوی تو بس

6 چون دهانت گر کند عالم تقاضای عدم عالمی را یک نظر از چشم جادوی تو بس

7 می فزاید زهر دشنام تو ذوق اهل دل بهر دشنام تو اهل دل دعاگوی تو بس

8 چشم گر بستست از عالم فضولی دور نیست در نظر او را خیال روی نیکوی تو بس

عکس نوشته
کامنت
comment