- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 وقت گلم تمام به آه و فغان گذشت چون بگذرد خزان که بهارم چنان گذشت
2 زین انجمن چه دید که بیرون نمی رود دیوانه یی که از سر کون و مکان گذشت
3 سهلست اگر کنند ز جامی مضایقه با دل شکسته یی که تواند ز جان گذشت
4 بر باد بودی ار نشدی صرف گلرخان این عمر بی بدل که چو آب روان گذشت
5 فکر کفن کنید که آن ترک تندخو تیغی چنان رساند که از استخوان گذشت
6 گو برفروز چهره و بازار گرم کن اکنون که عاشق از سر سود و زیان گذشت
7 فرهاد کار کرد فغانی که از وفا رسمی چنان نهاد که نتوان ازان گذشت