-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شوخ آهو چشم من چون روی در صحرا کند بهر صید از تیر مژگان رخنه در دلها کند
2 تیر آن ابرو کمان هرگز نمیگردد خطا هر کرا گردد دچار اندر دل او جا کند
3 افکند تیری ز مژگان جانب نظارگان تا برای عشق خود در هر دلی جا وا کند
4 تا نبگریزد شکار از دام او، چون صید کرد هر دلی را حلقهٔ از زلف خود بر پا کند
5 عکس صیادان که صید خویش را از پی روند صیدش از پی میرود تا شایدش پروا کند
6 عشق چون در دل کند جا پادشاه دل شود چون غلامان عقل را در پیش خود برپا کند
7 هر چه خواهد میکند در کشور دل شاه عشق عقل را کو زهرهٔ تا حجتی القا کند
8 عشق صیادست و دلهای خلایق صید او عقلهای ما اسیرش تا چها با ما کند
9 عشق معشوقست و معشوقست عشق ای عاشقان کو کسی تا این سخن در خاطر او جا کند
10 فیض بس کن زین سخنها ترسم ارشوری کنی شعر خامت در میان پختگان رسوا کند