-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مه من بی خبر از حال دل شیدایی نیست پروای منت آه چه بی پروایی
2 نیستی از بدی حال فقیران آگه این نه خوب است که مست می استغنایی
3 بجفاکاری تو نیست کسی در عالم نه همین از جهت حسن تو بی تنهایی
4 نیست مقبول من از خلق جهان الا تو بدلی نیست ترا از همه مستثنایی
5 ای دل از صحبت ارباب جنونت چه رسید که چنین شیفته سلسله سودایی
6 شاهد سر حقیقت همه جا جلوه گرست چشم بگشا و تماشا کن اگر بینایی
7 همه دارند فضولی هوس عشق بتان در میان همه تنها تو همین رسوایی