مه من شام غمت را سحری پیدا از فضولی بغدادی غزل 75

فضولی بغدادی

آثار فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

مه من شام غمت را سحری پیدا نیست

1 مه من شام غمت را سحری پیدا نیست آه ازین غم که ز مهرت اثری پیدا نیست

2 بر تو گر من نگزینم دگری نیست عجب چه کنم در همه عالم دگری پیدا نیست

3 دل شد آواره و زد عشق تو آتش در تن خانه سوخت زآتش شرری پیدا نیست

4 غالبا سیل غمت برد ز جا دلها را کز دل گم شده ما خبری پیدا نیست

5 گم شدم در صف عشاق نپرسید آن مه که درین دایره خونین جگری پیدا نیست

6 اشک را خوار مبینید که در بحر وجود طلبیدیم ازین به گهری پیدا نیست

7 در ره عشق فضولی دم رسوایی زد چند گویید که صاحب نظری پیدا نیست

عکس نوشته
کامنت
comment