گله ام از تو مپندار که از از طبیب اصفهانی غزل 48

طبیب اصفهانی

آثار طبیب اصفهانی

طبیب اصفهانی

گله ام از تو مپندار که از دل برود

1 گله ام از تو مپندار که از دل برود بر دلم از تو غباریست که مشکل برود

2 چند دل از پی اندیشه باطل برود جای رحمست بر آنکس که پی دل برود

3 خلق را بیم هلاکست ومرا غم که مباد نشود کشتی من غرق و بساحل برود

4 چشم مجنون بره لیلی و ترسم نکند ساربان ره غلط و ناقه بمنزل برود

5 از سر لطف بدلجوئی ما آئی باز گر بدانی ز عتاب تو چه بر دل برود

6 بیگنه یار مرا کشت وندانست دریغ که مکافات چها بر سر قاتل برود

7 هر زمان باده از آن میدهدم باز طبیب که شوم بی خبر از خویش و زمحفل برود

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر