1 سینه صافیهای من روشنگر است کعبه هم آیینه اسکندر است
2 سنبل خط جانشین زلف شد باغ حسنش را صفای دیگر است
3 نایب ابروست مژگان دراز سبزه باغ کسی آهنگر است
4 گریه ما را داده عمر جاودان چشمه حیوان ما چشم تر است
1 اندیشه کند قبله شکیبایی ما را آیینه کند آینه رسوایی ما را
2 تا عشق رمیدن کند از یاد نگاهی وحشت زخدا خواسته تنهایی ما را
1 خط بر سرهر حرف چو تقویم کشندت زان به که خطی بر سر تسلیم کشندت
2 ای خاک نشین رتبه ات از دولت خواری است مگذار که در پله تعظیم کشندت