🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
رشیدالدین وطواط

رشیدالدین وطواط

رشیدالدین وطواط
رشیدالدین وطواط

فغان من از نعرهٔ از رشیدالدین وطواط قصیده 160

قصیده 160 ام از 378 قصاید

فغان من از نعرهٔ پاسبان

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42
  • 43
  • 44
  • 45
  • 46

1 فغان من از نعرهٔ پاسبان که افگند تعجیل در کاروان

2 سبک برگرفتند بار مرا نهدند بر سینه بار گران

3 برفت آن مه آسمان و ز رنج ندانم زمین را همی ز آسمان

4 برفت او و جان شد ز شخصم برون روان گشت و خون شد ز چشم روان

5 مرا بود زین پیش از دل اثر مرا بود زین پیش از جان نشان

6 کنون عشق دلبر بفرسود دل کنون هجر جانان بپالود جان

7 ز من گشته جان جهانم جدا ز من گشته چشم و چراغم نهان

8 بگریم در اندوه چشم و چراغ بنالم ز تیمار جان جهان

9 چو تیر از کمان تا برفت آن نگار ز غم قد چون تیر من شد کمان

10 ز مویه چو موییست شخصم نزار ز ناله چو نالیست قدم نوان

11 همه لهو ایام من شد عنا همه سود آمال من شد زیان

12 کنون از ریاحین دیدار او بود روح را نزهت بوستان

13 ز بویش مراحل پر از رایحه ز رویش منازل پر از ارغوان

14 ز اقبال او کاروان را براه چو خرم بهاریست اندر خزان

15 کنون کین جهان جوان گشته را نهادند در دست پیری نهان

16 سزد گر بگیرم بیاد نگار می پیر از دست شاه جوان

17 خداوند خارزمشه ، آنکه اوست ز چنگ حوادث جهان را امان

18 نزادست گردون چنان پادشاه ندیدست عالم چنو قهرمان

19 ظفر را شده تیغ او مقتدا خرد را شده تیغ او ترجمان

20 سخابی کفش همچو سر بی خرد هنر بی دلش همچو تن بی روان

21 برایش چو کردم وقت سجود زبان را بحبس دهان امتحان

22 مگر خواصت گردون سزای عدوش که کردند محبوسش اندر دهان

23 بود بی بیانش معانی چنانک دهان بی زبان و زبان بی دهان

24 ایا شهریاری که روز نبرد بود در سپاه تو صد پهلوان

25 همه ناسخ ملک افراسیاب همه صاحب عدل نوشیروان

26 در اتباع هر پهلوانی بود هزاران هزاران هز بر ژیان

27 همه همچو بهمن بوقت ضراب همه همچو رستم بوقت طعان

28 برآورده هر پهلوانی دمار هم از قصر قیصر ، هم از خان خان

29 زهی عون تو اهل دین را پناه زهی سعی تو تیغ حق را فسان

30 رسوم معالی تو بی قیاس فنون ایادی تو بی کران

31 فلک را شده حکم تو پیشرو جهان را شده عدل تو پاسبان

32 ز جود تو پر معدهٔ حرص و آز و لیکن تهی معدهٔ بحر و کان

33 گمان تو برتر بود از یقین وگر چه یقین برترست از کمان

34 ایا شهریاری ، که چون آفتاب بود با تو اقبال گردون عیان

35 تو دانی که: چون من ندیدست کس ببحر بنان و بسحر بیان

36 هنر گشته باخاطر من قرین خرد کرده با فکرت من قران

37 مرا عز نفسست ، تا عز نفس مرا مانعست از مقام هوان

38 نیم جز ز انعام تو مال جوی نیم جز بدرگاه تو مدح خوان

39 نکرد ستم از غیر تو اقتراح بیک قطره آب و بیک لقمه نان

40 بایزد ، که افلاک او آفرید که گر من بر افلاک سازم مکان

41 بر آن تفاخر نیارم که من نهم سر بخدمت برین آستان

42 همی تا بود نور ضد ظلام همی تا بود نار اصل دخان

43 همه عز نفس از دقایق بیاب همه کام دل بر حقایق بران

44 بجاه اندرون تا قیامت بپای بملک اندرون تا قیامت بمان

45 بپای طرب فرش شادی سپر بدست کرم تخم زادی فشان

46 ز اقبال تو تا بروز قضا بماناد ملک اندرین خانمان

رشیدالدین وطواط از شاعران بزرگ قرن 6 هجری می باشد و سبک شعری ایشان عراقی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر فغان من از نعرهٔ پاسبان قصیده 160 ام از 378 قصاید رشیدالدین وطواط می باشد
شعر قالب : قصیده سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر فغان من از نعرهٔ پاسبان

شاعر شعر فغان من از نعرهٔ پاسبان چه کسی است ؟

شاعر شعر فغان من از نعرهٔ پاسبان رشیدالدین وطواط می باشد.

شعر فغان من از نعرهٔ پاسبان در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر فغان من از نعرهٔ پاسبان چیست ؟

قالب شعر فغان من از نعرهٔ پاسبان قصیده است

سبک شعر فغان من از نعرهٔ پاسبان چیست ؟

سبک شعر فغان من از نعرهٔ پاسبان سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر فغان من از نعرهٔ پاسبان چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
رشیدالدین وطواط

فغان من از نعرهٔ از رشیدالدین وطواط قصیده 160

قصیده 160 ام از 378 قصاید
بنر