1 چشم من و چشم آن بت تنگ دهان در بیع و شری شدند و در سود و زیان
2 کردند یکی بیع زما هر دو نهان آن آب بدین سپرد و این خواب بدان
1 ایا ستارهٔ خوبان خَلُّخ و یغما به دلبری دل ما را همی زنی یغما
2 چو تو نگار دل افروز نیست در خَلُّخ چو تو سوار سرافراز نیست در یغما
1 با من امروز آن شکر لب را زبانی دیگرست وز لطافت بر زبان او نشانی دیگرست
2 نوبرم هر روز داد از بوستان مهر خویش نوبری کامروز داد از بوستانی دیگرست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به