چشمم ز گرد آن کف پا از بابافغانی شیرازی غزل 179

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

چشمم ز گرد آن کف پا یاد می کند

1 چشمم ز گرد آن کف پا یاد می کند می گرید و نسیم صبا یاد می کند

2 در آتشم ز حسرت روز شکار تو این دلرمیده بین که چها یاد می کند

3 نامم ز لطف تست در آن کوو گرنه کی دیوانه ی غریب ترا یاد می کند

4 دارد خدا بلطف خودت ای فرشته خو زنسان که عاشقت به دعا یاد می کند

5 باور نمی کنم که کند ترک چون تویی دل گر هزار نام خدا یاد می کند

6 دارد دلم هنوز امید وفای تو با آنکه از هزار جفا یاد می کند

7 چندان ملامتست که باور نمی کنم گر هم یکی بمهر مرا یاد می کند

8 غیر از لبت که می کشد آنرا که مرهمست بیمار خویش را بدوا یاد می کند

9 چندان جفا کشید فغانی که نشنود گر هم یکی ز مهر و وفا یاد می کند

عکس نوشته
کامنت
comment