فنا مثالم و آیینهٔ بقا اینجاست از بیدل دهلوی غزل 458

بیدل دهلوی

آثار بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

فنا مثالم و آیینهٔ بقا اینجاست

1 فنا مثالم و آیینهٔ بقا اینجاست کجا روم ز در دل که مدعا اینجاست

2 جبین متاعم و دکان سجده‌ای دارم تو نیز خاک شو، ای جستجو که جا اینجاست

3 به‌ گردی از ره او گر رسی مشو غافل که التفات نگه‌های سرمه‌سا اینجاست

4 خیال مایل بی‌رنگی و جهان همه رنگ چو غنچه محو دلم بوی آشنا اینجاست

5 ز گرد هستی اگر پاک گشته‌ای خوش باش که حسن جلوه‌فروش است تا صفا اینجاست

6 کسی نداد نشان ازکمال شوکت عجز جز اینقدرکه همه سرکشی دو تا اینجاست

7 دلیل مقصد ما بسکه ناتوانی بود به هرکجاکه رسیدیم‌گفت جا اینجاست

8 پس از مطالعهٔ نقش پا یقینم شد که هرزه‌تازم و جام جهان‌نما اینجاست

9 نهفت راه تلاشم عرق‌فشانی شرم گل است خاک دو عالم ز بس حیا اینجاست

10 سراغ لیلی خویش ازکه بایدم پرسید که‌ گرد محملم و نالهٔ درا اینجاست

11 خوش آنکه سایه‌صفت محو آفتاب شویم که سخت نامه سیاهیم و عفوها اینجاست

12 چو چشم ‌آینه حیرت‌ سراغ نیرنگیم ز خویش رفته جهانی و نقش پا اینجاست

13 غبار رفته به باد سحر به ‌گوشم‌ گفت‌: که خلق بیهده جان می‌کند، هوا اینجاست

14 به وصل لغزش پایی رسیده‌ام بیدل بیا که دادرس سعی نارسا اینجاست

عکس نوشته
کامنت
comment