- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مانده شدهست گوش من از پی انتظار آن کز طرفی صدای خوش دررسدی ز ناگهان
2 خوی شدهست گوش را گوش ترانه نوش را کو شنود سماع خوش هم ز زمین هم آسمان
3 فرع سماع آسمان هست سماع این زمین و آنک سماع تن بود فرع سماع عقل و جان
4 نعره رعد را نگر چه اثر است در شجر چند شکوفه و ثمر سر زده اندر آن فغان
5 بانگ رسید در عدم گفت عدم بلی نعم می نهم آن طرف قدم تازه و سبز و شادمان
6 مستمع الست شد پای دوان و مست شد نیست بد او و هست شد لاله و بید و ضیمران