-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بدلم اینهمه پیکان ستم بار نبود گره غنچه گران بر دل گلزار نبود
2 دل و جان صبر و شکیب از شب هجرت چه کشد داغ آسایش بختیم که بیدار نبود
3 شرح هجران تو میکرد بنامت چو رسید خامه را با دو زبان قوت گفتار نبود
4 در ازل دشمن سامان شده ویرانه ما در اگر بود درین غمکده دیوار نبود
5 عشق جائی که صف آراست بخونریزی من خنده از بیم بلا بر لب سوفار نبود
6 کس ندانست که چشم توجه بیماری داشت که دوایش بجز از مستی سرشار نبود
7 بر سرم بخت ز گلزار جهان چونگل شمع نزد آن گل که وبال سرو دستار نبود
8 ثمر نخل وجودم همه اشکست کلیم چکنم شعله بغیر از شررش بار نبود