- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوزم شکاف سینه چو دل جلوه گاه کرد خود هم به روز رشک نیارم نگاه کرد
2 دل خو به آه کرده بنوعی که روز وصل هرچند خواست در دلی گوید آه کرد
3 ای برق آه، تیرگی از روز ما مبر روزیست این که چشم سیاهش سیاه کرد
4 مردم در آرزویت و ترسم که روز حشر باید زبیم خوی تو ضبط نگاه کرد
5 گفتم نظر به بندم و از گریه بس کنم از چاک های سینه خونابه راه کرد