-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روزم فرو شد از غم، هم غمخواری ندارم رازم برآمداز دل، هم دلبری ندارم
2 هر مجلسی و شمعی من تابشی نبینم هر منزلی و ماهی من اختری ندارم
3 غواص بحر عشقم، بر ساحل تمنی چندین صدف گشادم، هم گوهری ندارم
4 امید را به جز غم سرمایهای نبینم خورشید را به جز دل نیلوفری ندارم
5 زر زر کنند یاران، من جو جوم که در کف جز جان جوی نبینم جز رخ زری ندارم
6 از هر که داد خواهم بیداد بینم آوخ برجور خوش کنم دل چون داوری ندارم
7 بر دشمنان نهم دل چون دوستان نبینم با بدتری بسازم چون بهتری ندارم
8 ریحان هر سفالی بیکژدمی نبینم جلاب هر طبیبی بینشتری ندارم
9 خاقانی غریبم، در تنگنای شروان دارم هزار انده و انده بری ندارم
10 یاران چو کید قاطع بر دفع کید ایشان جز پهلوان ایران یاریگری ندارم