سرو من آمد به باغ ای از ابوالحسن فراهانی غزل 46

ابوالحسن فراهانی

آثار ابوالحسن فراهانی

ابوالحسن فراهانی

سرو من آمد به باغ ای سرو، سربازی مکن

1 سرو من آمد به باغ ای سرو، سربازی مکن پیش سرو قامتش دیگر سرافرازی مکن

2 نیست دل در سینه ای جان چند کاوی سینه را آتشت مُرد است، با خاکسترش بازی مکن

3 در گلویم شوگره ای گریه تا دم درکشم تا توانی پرده پوشی گیر و غمازی مکن

4 ای که می سوزی مرا با ناله زارم بساز با تو می سازیم ما با ما تو ناسازی مکن

5 رستگاری در خموشی باشد ای مرغ چمن نکته ای گفتم بفهم و نکته پردازی مکن

عکس نوشته
کامنت
comment