فریاد من از فراق یار است از سعدی شیرازی غزل 67

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

فریاد من از فراق یار است

1 فریاد من از فراق یار است وافغان من از غم نگار است

2 بی روی چو ماه آن نگارین رخسارهٔ من به خون نگار است

3 خون جگرم ز فرقت تو از دیده روانه در کنار است

4 درد دل من ز حد گذشته‌ست جانم ز فراق بی‌قرار است

5 کس را ز غم من آگهی نیست آوخ که جهان نه پایدار است

6 از دست زمانه در عذابم زان جان و دلم همی فکار است

7 سعدی چه کنی شکایت از دوست چون شادی و غم نه برقرار است

عکس نوشته
کامنت
comment