ثابت من قصد خرابات کرد از سنایی غزنوی قصیده 38

سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

ثابت من قصد خرابات کرد

1 ثابت من قصد خرابات کرد نفی مرا شاهد اثبات کرد

2 با قدح و بلبله تسبیح کرد با دف و طنبور مناجات کرد

3 آن خدمات من دل سوخته مستی او دوش مکافات کرد

4 نغمهٔ او هست مرا نیست کرد بیدق او شاه مرا مات کرد

5 تا که به من داد و گفت:«خذ» اغلب انفاس مرا هات کرد

6 آنکه همی دعوی بر هر کسی روز و شب از راه کرامات کرد

7 حال سنایی دل اهل خرد خاک گمان بر سر طامات کرد

8 با دل و با دیدهٔ چرخ فلک دال دل خویش مباهات کرد

9 دیدهٔ بردوخته چون برگشاد راز دل خویش مقامات کرد

10 بحر محیط او به یکی دم بخورد پس بشد و قصد سماوات کرد

11 دست به هم بر زد و ناگه به شوق زان همه شب دوش لباسات کرد

12 بست در صومعه و خویش را چاکر و شاگرد خرابات کرد

13 کشف که داند که کند آنکه او فضل برو سید سادات کرد

14 ماند سنایی را در دل هوس صومعه پر هزل و خرافات کرد

عکس نوشته
کامنت
comment