رنگم نقاب غیرت آن جلوه می‌درد از بیدل دهلوی غزل 967

بیدل دهلوی

آثار بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

رنگم نقاب غیرت آن جلوه می‌درد

1 رنگم نقاب غیرت آن جلوه می‌درد فطرت جنون کند که ز بویم اثر برد

2 شادم ‌که بی‌ نشانی آثار رنگ و بو بیرونم از قلمروتحقیق پرورد

3 این چار سو ادبگه سودای نازکیست عمری‌ست ضبط آه من آیینه می‌خرد

4 خلقی در امل زد و با داغ یأس رفت آتش به‌کارگاه فسون خانهٔ خرد

5 داغم ز جلوه‌ای که غرور تغافلش آیینه‌خانه‌ها کند ایجاد و ننگرد

6 هنگامهٔ قبول نفس بسکه تنگ بود پا تا سرم چو شمع ز هم خورد دست رد

7 نقاش شرم دار ز پرداز انفعال تصویرم آن ‌کشد که ز رنگم برآورد

8 آیینهٔ خرام بهار است‌ گرد رنگ من نقش پا خیال تو هرجا که بگذرد

9 طاووس من بهار کمین چه مژده است عمری‌ست بال می‌زنم و چشم می‌پرد

10 بیدل جواب مطلب عشاق حیرت‌ست آنکس ‌که نامه‌ام برد آیینه آورد

عکس نوشته
کامنت
comment