-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل سوزان من از نکهت نوروز نگشاید فغان کاین غنچه را جز ناله ی جانسوز نگشاید
2 همه درهای عرت باز و من در کنج تنهایی در من کی گشاید بخت اگر امروز نگشاید
3 چنان شد بسته بر رویم در این کاخ فیروزه که از بخت بلند و طالع فیروز نگشاید
4 جهان در دیده ی مجنون سیه شد آه اگر لیلی نقاب زلف از روی جهان افروز نگشاید
5 ز پیکان غمت دردی گره شد در دل تنگم که آن را تا ابد صد ناوک دلدوز نگشاید
6 شدم در چنگ حرمان تو از قید خرد فارغ کسی دام از برای صید دست آموز نگشاید
7 شبی در خواب اگر بیند فغانی روز تنهایی از آن خواب پریشان دیده را تا روز نگشاید