دل سوزان من از نکهت از بابافغانی شیرازی غزل 251

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

دل سوزان من از نکهت نوروز نگشاید

1 دل سوزان من از نکهت نوروز نگشاید فغان کاین غنچه را جز ناله ی جانسوز نگشاید

2 همه درهای عرت باز و من در کنج تنهایی در من کی گشاید بخت اگر امروز نگشاید

3 چنان شد بسته بر رویم در این کاخ فیروزه که از بخت بلند و طالع فیروز نگشاید

4 جهان در دیده ی مجنون سیه شد آه اگر لیلی نقاب زلف از روی جهان افروز نگشاید

5 ز پیکان غمت دردی گره شد در دل تنگم که آن را تا ابد صد ناوک دلدوز نگشاید

6 شدم در چنگ حرمان تو از قید خرد فارغ کسی دام از برای صید دست آموز نگشاید

7 شبی در خواب اگر بیند فغانی روز تنهایی از آن خواب پریشان دیده را تا روز نگشاید

عکس نوشته
کامنت
comment