ریخت خونم که این شراب من است از شمس مغربی غزل 48

شمس مغربی

آثار شمس مغربی

شمس مغربی

ریخت خونم که این شراب من است

1 ریخت خونم که این شراب من است سوخت جانم که این کباب من است

2 چونکه چشمش خراب و مستم دید گفت کاین بیخود و خراب من است

3 چونکه در بوته غمم بگداخت گفت در زیر لب که آب من است

4 چون در آن آب روی خود را دید گفت کاین عکس آفتاب من است

5 کرد با عکس روی خویش خطاب یعنی این مظهرخطاب من است

6 گفت با تو عتاب ها دارم گر ترا طاقت عتاب من است

7 آنچه پرسی ازو جواب شنید گفت سایل که این جواب من است

8 مهر رویش بمغربی میگفت پرتو ذات تو حجاب من است

عکس نوشته
کامنت
comment