-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ریخت خونم که این شراب من است سوخت جانم که این کباب من است
2 چونکه چشمش خراب و مستم دید گفت کاین بیخود و خراب من است
3 چونکه در بوته غمم بگداخت گفت در زیر لب که آب من است
4 چون در آن آب روی خود را دید گفت کاین عکس آفتاب من است
5 کرد با عکس روی خویش خطاب یعنی این مظهرخطاب من است
6 گفت با تو عتاب ها دارم گر ترا طاقت عتاب من است
7 آنچه پرسی ازو جواب شنید گفت سایل که این جواب من است
8 مهر رویش بمغربی میگفت پرتو ذات تو حجاب من است