خونم به جوش آمده تیغ از اسیر شهرستانی غزل 832

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو

1 خونم به جوش آمده تیغ نگاه کو مو تیر می کشد به تنم صیدگاه کو

2 دل وصف عیش زخم خدنگت به سینه داشت هرمو جدا به ناله درآمد که آه کو

3 نزدیک شد که وحشی آوارگی شوم تدبیرهای چشم تغافل پناه کو

4 خورشید عیش از افق مدعا دمید فرقی دگر میان سفید و سیاه کو

5 شرمنده داردم ز گنه ترک می اسیر آن گریه های نیمشب عذرخواه کو

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر