1 ریزند خون من آخر خوبان بعربده جوئی نی نیست جای شکایت کاین است رسم نکوئی
2 ای داده دل بجدائی تا کی قرین جفائی سوی صفا نگرانی راه وفا نپوئی
3 خواهم که بخت مساعد یاری کند بدو چیزم یا ساده با لب جامی یا باده با لب جوئی
1 ای درخور تاج بخشی دست خدا وی هستی تو آئینۀ هست خدا
2 در کونمکان نیست بجز دست تو دست بگشای گره ز کارم ای دست خدا
1 خون من جای می ار خورد لبش نوشش باد لیک عهد لبش امید که در گوشش باد
2 خیره روئی که خطا بر قلم صنع گرفت شرم از این چشم و لب و زلف و بنا گوشش باد
1 الهی اکبر از تو اصغر از تو بخون آغشتگانم یکسر از تو
2 اگر صد بار دیگر بایدم کشت حسین از تو سر از تو خنجر از تو
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به