1 بسترم تیغ و زخم بالین است تلخی مرگ خواب شیرین است
2 می گشاید سواد ما از خط سرنوشت نگاه ما این است
3 کشته تیغ امتحان تو را بر لب زخم حرف تحسین است
4 مزه عمر تلخی کام است نشئه مهر در می کین است
5 بهر بیهوشی اسیر امشب حرف تلخت شراب شیرین است
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 عارضت گلدسته باغ نظر دارم بیا انتظارت بیشتر از بیشتر دارم بیا
2 بی تماشای رخت گلدسته بند حسرتم جان به لب خون در جگر گل در نظر دارم بیا
1 سیرکن نو رسیده ما را وحشت آرمیده ما را
2 ای کبوتر دچار باز شوی دیده ای نور دیده ما را
1 بی غنچه و لاله داغ پیدا بی نقش قدم سراغ پیدا
2 از چشمه طور می خورد آب پیداست ز چشم داغ پیدا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به