- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مصطفی کو بود دل جان را ز قدر منبری بنهاد حسان را ز قدر
2 بر سر منبر فرستادش پگاه تا ادا میکرد شعر آنجایگاه
3 گه ثنا گفتیش گه آراستی گاه از وی قطعهٔ درخواستی
4 بنگرید ای منکران بیوفا تا کرا بنهاد منبر مصطفی
5 گفت حسان را ز احسان و کرم هست جبریل امین با تو بهم
6 خواجهٔ دنیا و دین شمع کرام خواند ایشان را امیران کلام
7 شعر را جاوید چون نبود مزید اصدق قول عرب قول لبید
8 مصطفی گفتست شعر نامدار چون سخنهای دگر دارد شمار
9 زشت او زشت و نکوی اونکوست زشت دشمن دار نیکو دار دوست
10 از ابوبکر وعمر هم شعر خواست اشعر از هر دو علی مرتضا است
11 نظم حسانی و اشعار حسن هست منقول از حسین و از حسن
12 شافعی را شعر هم بسیار هست وز امامان دگر اشعار هست
13 شعر اگر حکمت بود طاعت بود قیمتش هر روز و هر ساعت بود
14 شعر بر حکمت پناهی یافتست کوبه یؤتی الحکمه راهی یافتست
15 شعر مدح و هزل گفتن هیچ نیست شعر حکمت به که در وی پیچ نیست