1
مشک نقاب قمر خویش کرد
سیم حجاب حجر خویش کرد
2
تا من بیچارهٔ دل خسته را
عاشق اندوه بر خویش کرد
3
عیش من از ناخوشی آن خوش پسر
همچو شرنگ از شکر خویشکرد
4
دید دلم ناوک مژگان او
حلقهٔ زلفش سپر خویش کرد
5
کردم با او ز لطافت بسی
آنچه پدر با پسر خویش کرد