-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مشو خاقانیا مغرور دولت که دولت سایهٔ ناپایدار است
2 به دولت هر که شد غره چنان دان که میدانش آتش و او نیسوار است
3 چو صبح است اول و چون گل به آخر که این کم عمر آن اندک قرار است
4 به رنگی کز خم نیلی فلک خاست مشو خرم که رنگ سوگوار است
5 در آن منگر که نیل او سراب است که خود نیلش سراب عمر خوار است
6 بسا دولت که محنت زادهٔ اوست که خاکستر ز آتش یادگار است
7 بسا محنت که دولت، آخر اوست که دی مه را نتیجه نوبهار است
8 سر دولت غرور است و میان لهو به پایانش زوال روزگار است
9 به می ماند که می فسق است ز اول میانه مستی و آخر خمار است