1 محرم آهنگ دل شو سرمه بر آواز بند یک نفس از خامشی هم رشتهای بر ساز بند
2 خود گدازی کعبهٔ مقصود دارد در بغل کم ز آتش نیستی احرام این انداز بند
3 عاقبت بینی نظر پوشیدن است از عیب خلق آنچه در انجام خواهی بستن از آغاز بند
4 نیست غیر از خاکساری پردهدار راز عشق گرتوانی مشت خاکی شو لب غماز بند
5 با خراش قلب، ممنون صفا نتوان شدن خون شو ای آیینه راه منتپرداز بند
6 موج میباشدکلید قفل وسواس حباب عقدهٔ دل وانمیگردد به تار ساز بند
7 ننگ آزادیست بر وهم نفس دل بستنت اینگره را همچو اشک از رشته بیرون تاز بند
8 زان لب خاموش شور دلگریبان میدرد حیف باشد غنچهها را بر قبای ناز بند
9 ناله میگویند پروازش به جایی میرسد ای اثر مکتوب ما بر شعلهٔ آواز بند
10 دستگاه ما و من بر باد حسرت رفته گیر هرچه میبندی به خود چون رنگ بر پرواز بند
11 بیدل اینجا یأس مطلب فتح باب مدعاست از شکست دلگشادی بر طلسم راز بند
دیدگاهها **