-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گشت محرم در حریم وصل جانانم چراغ آتشی از رشک زد در رشته جانم چراغ
2 رشته دارد در آتش می دهد هر لحظه یاد زان رخ تابنده و زلف پریشانم چراغ
3 روز وصل ای لاله رخ داغی نهادی بر دلم سوختی بهر شب تاریک هجرانم چراغ
4 در ره عشق از شب تاریک هجرانم چه غم پیش ره بس برق آه آتش افشانم چراغ
5 با وجود ذوق وصل خود ز من هستی مجو هست دیدار تو صبح و جان سوزانم چراغ
6 تا نبینم سوی غیر از شعله میل آتشین بی تو هردم می کشد در چشم گریانم چراغ
7 سوخت صد پروانه را بر حال من دل هر کجا بر زبان آورد شرح سوز پنهانم چراغ
8 در چراغ ما فروغی نیست شبها بی رخت زانکه می گیرد ز آب دیده ما نم چراغ
9 شمع را دامن کش ای فانوس بنشان گوشه کامشب از مه طلعتی دارد شبستانم چراغ
10 شام غم روشن نمیگردد فضولی خانهام گر فروزد چرخ از خورشید رخشانم چراغ