ادیب الممالک فراهانی

ادیب الممالک فراهانی

ادیب الممالک فراهانی
ادیب الممالک فراهانی

محمد از ادیب الممالک فراهانی دیوان اشعار 14

دیوان اشعار 14 ام از 872 شورشنامه

محمد بدو گفت مخروش هیچ

1 محمد بدو گفت مخروش هیچ که دشمن نیارد در اینجا بسیج

2 من آنم که خود آزمودی مرا شناسیده زین پیش بودی مرا

3 بخاطر نداری مگر سال پار فکندم تن خود ز بام حصار

4 فروشد بخون دیده روشنم بر تیره دشمن نترسد تنم

5 کنون باز آنم که دیدی مرا پسندیده چون جان گزیدی مرا

6 هنوزم خمار می دوش هست بمغز عدو خواب خرگوش هست

7 مرا تیر دشمن به دل رسته باز زخونم کسی دست ناشسته باز

8 ولیکن از آنجا که مردان راه ز دشمن بدارند جانرا نگاه

9 گذشته از این حکم شهزاده نیز چو آید نشاید کسی را ستیز

10 بیاید از اینجا برون برد رخت که ما را یک امروز شوریده بخت

11 گریزی چنین کمتر از جنگ نیست خدای جهان را جهان تنگ نیست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر محمد بدو گفت مخروش هیچ

شاعر شعر محمد بدو گفت مخروش هیچ چه کسی است ؟

شاعر شعر محمد بدو گفت مخروش هیچ ادیب الممالک فراهانی می باشد.

شعر محمد بدو گفت مخروش هیچ در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر محمد بدو گفت مخروش هیچ چیست ؟

قالب شعر محمد بدو گفت مخروش هیچ دیوان اشعار است

مضمون اصلی شعر محمد بدو گفت مخروش هیچ چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر