- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مادر غم هجران تو، گر زانکه بمیریم بر وصل تو یکروز ببینی که: امیریم
2 ای سرو، که اسباب جوانی همه داری با ما به جفا پنجه مینداز، که پیریم
3 گر تلخ شود کام دل ما چه تفاوت؟ کز یاد لب لعل تو در شکر و شیریم
4 از بهر فرستان این قصه بر تو پیوسته دوان در طلب پیک و دبیریم
5 در شهر طبیبیست که داند همه رنجی او نیز ندانست که: مجروح چه تیریم؟
6 با روی تو این سختی پیوند که ما راست بعد از تو روا باشد، اگر دوست نگیریم
7 گو: قافله بیرون رو و همراه سفر کن ما را سفر و عزم نباشد، که اسیریم
8 هر تلخ، که خواهی تو، بگو، تا بنیوشیم هر زهر، که داری تو، بده، تا بپذیریم
9 این نامه پراگنده از آنست که بیتو چون اوحدی امروز پراگنده ضمیریم