- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مهتاب برآمد کلک از گور برآمد وز ریگ سیه چرده سقنقور برآمد
2 آنک از قلمش موسی و عیسیست مصور از نفخه او دمدمه صور برآمد
3 در هاون اقبال عنایت گهری کوفت صد دیده حق بین ز دل کور برآمد
4 از تف بهاری چه خبر یافت دل خاک کز خاک سیه قافله مور برآمد
5 از بحر عسلهاش چه دید آن دل زنبور با مشک عسل گله زنبور برآمد
6 در مخزن او کرم ضعیفی به چه ره یافت کز وی خز و ابریشم موفور برآمد
7 بی دیده و بیگوش صدف رزق کجا یافت تا حاصل در گشت و چو گنجور برآمد
8 نرم آهن و سنگی سوی انوار چه ره یافت کز آهن و سنگی علم نور برآمد
9 بنگر که ز گلزار چه گلزار بخندید وز سرمه چون قیر چه کافور برآمد
10 بی غازه و گلگونه گل آن رنگ کجا یافت کافروخته از پرده مستور برآمد
11 در دولت و در عزت آن شاه نکوکار این لشگر بشکسته چه منصور برآمد
12 یک سیب بنی دیدم در باغ جمالش هر سیب که بشکافت از او حور برآمد
13 چون حور برآمد ز دل سیب بخندید از خنده او حاجت رنجور برآمد
14 این هستی و این مستی و این جنبش مستان زان باده مدان کز دل انگور برآمد
15 شمس الحق تبریز چو این شور برانگیخت از مشرق جان آن مه مشهور برآمد