1 مژگان او به دام نگاهم گرفته است هرجا که می روم سر راهم گرفته است
2 آیم به کار دل همه گر روز محشر است خونها که خورده است گواهم گرفته است
3 عشق خجل ز مسجد و میخانه کرده است گاهی به راه و گه به نگاهم گرفته است
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 چه حرف مهر و وفا گوش کرده ای از ما چه دیده ای که فراموش کرده ای از ما
2 بهار سوختگی چاک دلق عریانی است چه شعله ها که قصب پوش کرده ای از ما
1 داشتی مخصوص من تا لطف عام خویش را کردی آزاد از غم عالم غلام خویش را
2 در محبت داده ام آیینه دل را جلا پخته ام در آتشی سودای خام خویش را
1 رام طاعتیم و کشاکش کمند ما صید دلیم و گردن تسلیم بند ما
2 شکر فروش خنده او زهر چشم او تلخی فزای گریه ما زهرخند ما
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **