محتسب با ساغر می گرد مرا سر از نیر تبریزی غزل 85

نیر تبریزی

آثار نیر تبریزی

نیر تبریزی

محتسب با ساغر می گرد مرا سر بشکند

1 محتسب با ساغر می گرد مرا سر بشکند با کم از سر نیست ز آن ترسم که ساغر بشکند

2 تا شنیدستم که دل بشکسته دارد دوست دوست من بموئی بسته ام دل تا مکرر بشکند

3 ای مساعد کوکب آن جانی که جانانش ستد وی همایون روزگار آن دل که دلبر بشکند

4 چون بصیدم سر دهی شاهین چشم آهسته ده تیز پرواز است ترسم ناگهش پر بشکند

5 شیخ را گردن شکست از بار دستار گران بار وی یا رب گران کن بار دیگر بشکند

6 شانه در آئینه مرگ ما مصوّر میکند تا ترا بر رخ یکی زلف معنبر بشکند

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر