- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ناله می آید بکویت راه چندان دور نیست گر تو هم گاهی کنی یاد اسیران دور نیست
2 گرچه ما را می دهی بر باد بفشان دامنت تا بدانی خاک مشتاقان زدامان دور نیست
3 کیست در کویت که شبها ناله ام نشنیده است جمله می دانند کاین بلبل زبستان دور نیست
4 می کند هجرت مدار از آنکه می داند که من گر کشد کارم بمردن آبحیوان دور نیست
5 تا دل و جان بود دادم، ای صبا آخر تو هم بوی گل را قیمت ارزان کن گلستان دور نیست
6 دست بیتابی بفرقم مشت خاکی هم نریخت تا زدامانت جدا شد از گریبان دور نیست
7 با بلا هم پیرهن یارب کسی چون من مباد پا اگر در دامن آرم از مغیلان دور نیست
8 دور از آن درگه ندارد خاطرجمعی کلیم از وطن آواره گر باشد پریشان دور نیست