-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مشنو حیلت خواجه هله ای دزد شبانه بشلولم بشلولم مجه از روزن خانه
2 بمشو غره پرستش بمده ریش به دستش وگرت شاه کند او که تویی یار یگانه
3 سوی صحرای عدم رو به سوی باغ ارم رو می بیدرد نیابی تو در این دور زمانه
4 به شه بنده نوازی تو بپر باز چو بازی به خدا لقمه بازان نخورد هیچ سمانه
5 بخورم گر نخورم من بنهد در دهن من بروم گر نروم من کندم گوش کشانه
6 همه میرند ولیکن همه میرند به پیشت همه تیر ای مه مه رو نپرد سوی نشانه
7 ز چه افروخت خیالش رخ خورشیدصفت را ز کی آموخت خدایا عجب این فعل و بهانه
8 چو تو را حسن فزون شد خردم صید جنون شد چو مرا درد فزون شد بده آن درد مغانه
9 چو تو جمعیت جمعی تو در این جمع چو شمعی چو در این حلقه نگینی مجه ای جان زمانه
10 تو اگر نوش حدیثی ز حدیثان خوش او تو مگو تا که بگوید لب آن قندفسانه