مشکن صنما عهد که از امیر معزی نیشابوری غزل 32

امیر معزی نیشابوری

آثار امیر معزی نیشابوری

امیر معزی نیشابوری

مشکن صنما عهد که من توبه شکستم

1 مشکن صنما عهد که من توبه شکستم وز بهر تو در کنج خرابات نشستم

2 اندر صف خورشیدپرستان شدم اینک زیرا که میان سخت به زنّار ببستم

3 پیش تو برم سجده میان‌بسته به زنّار تا خلق بدانند که خورشیدپرستم

4 بندم کن و حدّم بزن ای شحنهٔ خوبان کز هجر تو دیوانه و از عشق تو مستم

5 از مستی و دیوانگی من چه گریزی کز تو گذرم نیست به هر حال که هستم

عکس نوشته
کامنت
comment