- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مهرم ز حرمان شد فزون شوقی ز حسرت کم نشد هر چند حسرت بیش شد شوق و محبت کم نشد
2 تخم امید ما از و نارسته ماند از بینمی اما به کشت دیگران باران رحمت کم نشد
3 خوش بخت تو ای مدعی کاینجا که من خوارم چنین با یک جهان بیحرمتی هیچت ز حرمت کم نشد
4 عمری زدم لاف سگی اما چه حاصل چون مرا با اینهمه حق وفا خواری و ذلت کم نشد
5 وحشی از و بر خاطرم پیوسته بود این گرد غم ز آیینهٔ من هیچگه گرد کدورت کم نشد