-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من و تا روز، هر شب در فراق چشم میگونی به دل پیکان پر زهری، به لب پیمانه خونی
2 ز عکس عارض جانان، شود هر ذره خورشیدی ز خوناب سرشک من، شود هر قطره جیحونی
3 مخوان افسانه وز من پرس اوضاع محبت را که نبود عشقبازی کار هر فرهاد و مجنونی
4 پی نظّارهاش از ناز میکشتی ملایک را اگر میداشتی رضوان چو قدت نخل موزونی
5 مسیحا کی تواند برد از نیرنگ عشقت جان؟ محبت را صد اعجازست تضمین در هر افسونی
6 ز حسرت میرم و سوی تو هرگز نامه ننویسم که بر خود رشک ورزم، گر شود آگه به مضمونی
7 خیالت گوییا امشب دلی را مضطرب دارد که غیرت بر دلم هر لحظه میآرد شبیخونی