من و تو دوش از جلال الدین محمد مولوی غزل 1530

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

من و تو دوش شب بیدار بودیم

1 من و تو دوش شب بیدار بودیم همه خفتند و ما بر کار بودیم

2 حریف غمزه غماز گشتیم به پیش طره طرار بودیم

3 بیا تا ظاهر و پیدا بگوییم که با عشق نهانی یار بودیم

4 اگر چه پیش و پس آن جا نگنجد به پیش صانع جبار بودیم

5 عجب نبود اگر ما را ندیدند که ما در مخزن اسرار بودیم

6 بیاوردیم درها ارمغانی که یعنی ما به دریابار بودیم

عکس نوشته
کامنت
comment