- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ماییم و سرکویی، پر فتنهٔ ناپیدا آسوده درو والا، آهسته درو شیدا
2 در وی سر سرجویان گردان شده از گردن در وی دل جانبازان تنها شده از تنها
3 بر لالهٔ بستانش مجنون شده صد لیلی بر ماه شبستانش وامق شده صد عذرا
4 خوانیست درین خانه، گسترده به خون دل لوزینهٔ او وحشت، پالودهٔ او سودا
5 با نقد خریدارش آینده خه از رفته با نسیهٔ بازارش امروز پس از فردا
6 گر کوی مغانست این؟ چندین چه فغانست این؟ زین چند و چرا بگذر، تا فرد شوی یکتا
7 رسوایی فرق خود در فوطهٔ زرق خود کمپوش، که خواهد شد پوشیدهٔ ما رسوا
8 گر زانکه ندانستی، برخیز و طلب میکن ور زانکه بدانستی، این راز مکن پیدا
9 ای اوحدی، ار دریا گردی، مکن این شورش زیرا که پس از شورش گوهر ندهد دریا