1 شود شود که دلم سوی حق ربوده شود بجذبهٔ همه اخلاق من ستوده شود
2 شود شود که روان سوی حق روان گردد بساق عرش دو دست امید سوده شود
3 شود شود نفسی دیدهٔ دلم در عرش بناز بالش برد الیقین غنوده شود
4 شود شود که رسد بوی حق ز سوی یمن چنانکه هوش ز سر جان ز تن ربوده شود
5 شود شود که بجائی رسم ز رفعت قدر که آسمان و زمینم چو دود توده شود
6 شود شود که مصیقل شود بعلم و عمل غبار شرک ز مرآت جان زدوده شود
7 شود شود که عبودیتم شود خالص بصدق بندگی اخلاصم آزموده شود
8 شود شود که نسیمی ز کوی دوست وزد ز روی چهرهٔ جان پردهها گشوده شود
9 شود شود که بر افتد حجاب نا سوتم جمال شاهد لاهوتیم نموده شود
10 شود شود که بمفتاح عشق و دست نیاز دری ز عالم غیبم بدل گشوده شود
11 شود شودکه کشم سرمهٔ ز نور یقین بود که بینش چشم دلم فزوده شود
12 شود شود که شود فیض یکنفس خاموش بود ز عالم بالا سخن شنوده شود