مطرب از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 416

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

مطرب و نوحه گر عاشق و شوریده خوش است

1 مطرب و نوحه گر عاشق و شوریده خوش است نبود بسته بود رسته و روییده خوش است

2 تف و بوی جگر سوخته و جوشش خون گرد زیر و بم مطرب به چه پیچیده خوش است

3 ز ابر پرآب دو چشمش ز تصاریف فراق بر شکوفه رخ پژمرده بباریده خوش است

4 بنگر جان و جهان ور نتوانی دیدن این جهان در هوسش درهم و شوریده خوش است

5 پیش دلبر بنهادن سر سرمست سزا است سر او را کف معشوق بمالیده خوش است

6 دیدن روی دلارام عیان سلطانی است هم خیال صنم نادره در دیده خوش است

7 این سعادت ندهد دست همیشه اما دیدن آن مه جان ناگه و دزدیده خوش است

8 عشق اگر رخت تو را برد به غارت خوش باش پیش آن یوسف زیبا کف ببریده خوش است

9 بس کن ار چه که اراجیف بشیر وصل است وصل همچون شکر ناگه بشنیده خوش است

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر