- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شهید عشق که تنگ است پوست بر بدنش تو خصم بین که به یغما زره برد ز تنش
2 زره به غارت اگر برد خصم خیره چه غم که بود جوشن تن زلفهای پرشکنش
3 چه آب بست به گلزار بوتراب سپهر که خون چکد همه از چشم لالۀ دهنش
4 یکی به حکم تفرّج به نینوا بگذر پر از شقایق و گلنار زخم بین چمنش
5 شهی که سندس فردوس بود پوشش او روا ندید به تن خصم جامۀ کهنش
6 لبی که روح قدس از دمش سخنگو شد شگفت بین که بریدند در دهن سخنش
7 تنی ضعیف که پاسی فزون نماند درست صبابه بیهده کردی ز خار و خس ، کفنش
8 دگر بشیر به کنعان چه ارمغان آرد ز یوسفی که قبا کرده گرگ ، پیرهنش
9 سپهر کاش چو میداد ملک جم بر باد همین به خاتم از او بود قانع ، اهرمنش
10 چراغ دودهٔ طه فلک به یثرب کُشت ز قصر شام سر آورد دود انجمنش
11 زمانه گلشن زهرا چنان به یغما داد که بار قافله شد ارغوان و یاسمنش
12 فلک سری که سرودش کلام یزدان بود نبود در خور چوب جفا لب و دهنش
13 گهش به دیر نشاندی گهش به قعر تنور گهی به نیزه و گه بر درخت و گه لگنش
14 مگر وفا به مکافات روز بدر نکرد تطاولی که کشید از تو جسم ممتحنش