- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرحبا ای نسیم عنبر بوی خبری زآن به خشم رفته بگوی
2 دلبر سست مهر سخت کمان صاحب دوست روی دشمن خوی
3 گو دگر گر هلاک من خواهی بی گناهم بکش بهانه مجوی
4 تشنه ترسم که منقطع گردد ور نه باز آید آب رفته به جوی
5 صبر دیدیم در مقابل شوق آتش و پنبه بود و سنگ و سبوی
6 هر که با دوستی سری دارد گو دو دست از مراد خویش بشوی
7 تا گرفتار خم چوگانی احتمالت ضرورت است چو گوی
8 پادشاهان و گنج و خیل و حشم عارفان و سماع و هایاهوی
9 سعدیا شور عشق میگوید سخنانت نه طبع شیرین گوی
10 هر کسی را نباشد این گفتار عود ناسوخته ندارد بوی