1 منگر تو بدو تا نشود دلت از راه ور سیر شدی ز دل برو کن تو نگاه
2 ور درد نخواهی تو برو عشق مخواه عشق ار خواهی مکن دل از درد تباه
1 ای بر سر خوبان جهان بر سرهنگ پیش دهنت ذرّه نماید خرچنگ
1 بخار دریا بر اورمزد و فروردین همی فرو گسلد رشته های درّ ثمین
2 ز آب پاک دهان پر ستاره دارد ابر ز باد پاک شکم پر ستاره دارد طین
1 ای پری روی آدمی پیکر رنج نقاش و آفت بتگر
2 تیرگی مر خط ترا بنده است روشنایی رخ ترا چاکر