ملک ملک ملاحت، شه خوبان خطا!‏ از حیدر شیرازی غزل 5

حیدر شیرازی

آثار حیدر شیرازی

حیدر شیرازی

ملک ملک ملاحت، شه خوبان خطا!‏

1 ملک ملک ملاحت، شه خوبان خطا!‏ ریختی خون دل سوخته، بی جرم و خطا

2 گفتم از ملک ملک شاد شوم، عقلم گفت به سراپرده ی سلطان نرسد دست گدا

3 گرد کوهت چه عجب گر چو کمر می گردم کز چه باشد تن و اندام تو در بند قبا

4 سینه از فرقت معشوقه کنم چون آتش دیده از حسرت دردانه کنم چون دریا

5 از قفا گرچه رقیب تو قفا خواهد زد با وجود رخ خوبت نخورم غم ز قفا

6 سرفرازی کنم ار دور سپهر اندازد دامن وصل تو در دست من بی سر و پا

7 صد هزاران دل سودازده در خاک افتد اگر آشفته شود زلف تو از باد صبا

8 از هوای رخ چون آتش و آب خط تو می رود خاک من سوخته بر باد هوا

9 تا مخالف شدی ای جان جهان با عشاق سوختی جان و دل حیدر بی برگ و نوا

عکس نوشته
کامنت
comment