ملک درویشی نه از ادیب الممالک فراهانی غزل 78

ادیب الممالک فراهانی

آثار ادیب الممالک فراهانی

ادیب الممالک فراهانی

ملک درویشی نه پنداری که بی لشکر گرفتم

1 ملک درویشی نه پنداری که بی لشکر گرفتم این ولایت من بآه خشک و چشم تر گرفتم

2 من بحول و قوه خود می نکردم این عفیفی بل بعون حق عنان نفس شهوتگر گرفتم

3 بود در سر نخوتم هر چند کوشیدم بنیرو نخوتم زایل نشد تا آنکه ترک سر گرفتم

4 بود جانم کودکی حرصش پدر مامش طمع من هم بجهدش زان پدر وز چنگ این مادر گرفتم

5 من درین دریای بی پایاب در یارستگی را از قناعت کشتی و از خامشی لنگر گرفتم

6 آب حیوان بد قناعت جستم از ظلمات خلوت این روش تعلیم من از خضر پیغمبر گرفتم

7 بی نیازم گرچه لیکن در گدائی بهر دانش گوئیا عباس دوسم یا از او دختر گرفتم

8 دوش دل می گفت رستم از علایق جلوه گفتا کافرم خوان این سخن گر از او من باور گرفتم

عکس نوشته
کامنت
comment