- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ماه ملایک منظری، سنگین دلی سیمین بری رشک بتان آزری، جان و دل از من می بری
2 گل شمه ای از بوی تو، شب تاره ای از موی تو مه پرتوی از روی تو، در آسمان دلبری
3 خورشیدروی و مه وشی، با لعل همچون آتشی خطی ز سنبل می کشی بر گرد گلبرگ طری
4 شد خاک جسم پاک من، خون شد دل غمناک من گر بگذری بر خاک من جان در تنم باز آوری
5 تا دیده ام بالای تو کردم دل و جان جای تو سر می نهم در پای تو تا به سر من بگذری
6 زلفت کند بختم نگون، خالت کند حالم زبون لعلت کند مکر و فسون، چشمت کند جادوگری
7 ای طره ی شب موی تو شکل هلال ابروی تو شد خور ز شرم روی تو در پرده ی نیلوفری
8 گه در چمن غلغل کنی گه بوستان پر گل کنی گه بانگ چون بلبل کنی گه جلوه چون کبک دری
9 ای غیرت شمس و قمر! از روی یاری یک نظر در حیدر بیدل نگر تا از جوانی برخوری